عایا مادر شما هم سیب زمینی سرخ شده ها رو
تا قبل از غذا تو اعماق کابینتها قایم میکنه ؟؟؟
به یارو میگن امتحان رانندگی قبول شدی ؟
میگه معلوم نیست ماشینو زدم تو دیوار ، سروان رفته تو کما
منتظرم برگرده ببینم چی میشه !
براتون چندتا لطیفه گذاشتم امید وارم خوشتون بیاد
مادر بی سواد
مردتهیدست وساده لوحی وارد مغازه سنگ تراشی شدوگفت:اقا"مادرم مرده،سنگ قبردست دوم دارید؟ سنگ
سنگ تراش نگاهی به سرو پای او انداخت وگفت:نه بابا،اسم یک نفر دیگر روی سنگ دست دوم، نوشته شده.
مرد گفت: عیبی ندارد،چون مادرمرحوم من بی سواد است "
..........................................
شیر یاخط"
-شوهر:چیکار می کنی عزیزم؟
-زن:دارم شیر یا خط می ندازم. اگه شیر اومد،توظرفارو می شوری ،اگر هم خط اومد،من می رم می خوابم !
..........................................
باز باران !
-معلم:این دفعه دیگه شعر<<باز باران با ترانه>>راحفظ کردی یا نه؟
-شاگرد:بله ، اقا!
-معلم:بخوان ببینم.
-شاگرد:
باد وباران باترانه می خورد بر خاک و خانه
کودکی ده ساله بودم قد یک گوساله بودم
اقا اجازه! بقیه اش یادم رفته.
-معلم: اشکالی ندارد، ماهر چه را می خواستیم بفهمیم، فهمیدیم!
..............................................
خیساندن!
معلم: توی کلاس که جای چیز خوردن نیست. شاگرد:اقا اجازه ! من چیزی نمی خورم. فقط یک دانه کشک است
که گذاشته ام توی دهانم تا برای زنگ تفریحخیس بخورد!
..............................................
داماد فراری!
بچه: پدر جان! چرا جلوی خانه هایی که مراسم عروسی است ، پاسپان می گذارند ؟
-پدر: برای اینکه داماد فرار نکند!
...........................................
کار نامه!
-مادر: چرا بچه را می زنی؟
-پدر: برای این که فردا کار نامه اش را می گیردو من هم دارممسافرت می روم وفردا نیستم!
.........................................
بیست لت و پار!
-پسرک:مادر! امروز ۲۰ گرفتم.
-مادر :افرین از چه درسی ۲۰ گرفتی؟
-پسرک: از ریاضی ۸، از دیکته۷، از فارسی۵ که روی هم می شود ۲۰!
.....................................
نی نای نای!
یه روز یه پیرزنه توی اتوبوس داد زد: نی نای نای نای ،نی نای نای)). همه براش کف زدند. پیرزنه که از کار مردم
تعجب کرده بود، از توی کیفش دندونای مصنوعیشو دراورد و توی دهنش گذاشتو گفت: ننه نیاورون نیگر دار!
دوستان عزیزم امید وارم از این لطیفه ها خوشتون اومده باشه.!